قسم
به کش و قوس بندریت قسم
پاییز میآید با لاشه غروبهایش
و جا خوش میکند توی همین اتاق
از کتانیهای آبی
تا خط ریل
جایمان را
پایمان را میگیرد.
قدیس بود
چشمها حلقه به رانها
و گوشها از خشخش و
صدای کارگران کشتی در اسکله
اصلاً جایی نبود برای قدمزدن ساحل
وقتی پاهایم رد پاهایش نبود
چشمها را میبندیم
...
کانال یا صفحه بعد!
- هرساله هزاران نفر
از اینجا دیدن میکنند.
چشمها اشتباه محض هستند
گمشدن و فرارکردن فرق دارند
- راستی اینروزها
هوا برای بازدید از آن مساعد است!
کمکم
همهی شخصیتهای توی اتاقم ریختهاند
از سقف بالا میآیند
دستی تکان میدهند
و جایشان عوض میشود.
چند سالیست همه چیز چشم دارد،
دریا نزدیک میشود
میشود هر که بخواهم!
< قبلی | بعدی > |
---|